به چند کمپین بازاریابی اخیر خود فکر کنید. نگاهی به ایمیلهایی که به مشتریان احتمالی فرستادهاید یا بهروزرسانیهای شبکههای اجتماعی که برای تبلیغ محصول یا خدمت جدیدتان انجام دادهاید بیندازید. برخی از پستهای وبلاگی که منتشر کردهاید را مرور کنید.
چقدر از این محتوای تبلیغاتی بر روی کارهایی که محصولتان انجام میدهد تمرکز کردهاست؟
ویژگیها در مقابل مزایا
در بازاریابی، دو رویکرد اصلی وجود دارد. اولین رویکرد بر این تمرکز دارد که محصول یا خدمت شما چیست و چه میکند – شامل تمامی ویژگیهای جذاب و نوآورانهای که برای توسعه آنها سخت کار کردهاید. رویکرد دیگر بر این تمرکز دارد که محصول یا خدمت شما چگونه زندگی کاربران را بهبود میبخشد.
کدام یک از این رویکردها به نظر شما مؤثرتر است؟
در این مقاله، به بررسی ویژگیها در مقابل مزایا میپردازیم. اگرچه این دو مفهوم به هم مرتبط هستند، اما کاملاً متفاوت هستند و اگر از ابتدا به قصد کاربر توجه نکنید، حتی نوآورانهترین و انقلابیترین محصولات نیز موفق نخواهند شد.
ما به مثالهای واقعی برای نشان دادن تفاوتهای اغلب ناچیز اما مهم بین ویژگیها و مزایا خواهیم پرداخت و چندین ملاحظه مهم را که باید قبل از شروع کمپین بعدی خود در نظر بگیرید بررسی خواهیم کرد. بهخاطر سادگی، ما عمدتاً بر بازاریابی مبتنی بر محصول تمرکز میکنیم، نه بازاریابی کسبوکارهای مبتنی بر خدمات، اگرچه بسیاری از مفاهیم پوشش داده شده به هر دو نوع بازاریابی اعمال میشوند.
بنابراین تفاوت بین ویژگیها و مزایا چیست؟ برای شروع، بیایید نگاهی به تعریفهای ویژگیها و مزایا بیندازیم.
ویژگیها در مقابل مزایا: تفاوت چیست؟
ویژگی چیست؟
به طور ساده، ویژگی چیزی است که محصول شما دارد یا هست. برای شرکتهای نرمافزار به عنوان خدمت (SaaS)، این معمولاً عملکردی است که توسط یک برنامه نرمافزاری ارائه میشود که به کاربران امکان انجام کاری را میدهد. مثالهای دیگر ویژگیهای محصول ممکن است شامل ریشتراشهایی با سر پنجتیغه، دریلهای برقی با بیتهای قابل تعویض، یخچالهایی که یخ ساز دارند و… باشد.
ویژگیها اغلب به طور مستقیم به مشکلات رایجی که توسط کاربران در بازار هدف یک شرکت تجربه میشود، پاسخ میدهند. در مورد WordStream، بهینهسازی روند پرداخت جستجو برای صاحبان کسبوکارهای کوچک و شلوغ.
ویژگیهای محصول باید برنامهریزی، ساخته و اجرا شوند. ۲۰ دقیقه PPC Work Week به طور تصادفی ساخته نشده است، و تیم مهندسی WordStream آن را به طور تصادفی ایجاد نکرده است – WordStream یک مشکل رایج در بازار هدف خود را شناسایی کرد و عمداً تصمیم گرفت یک ویژگی را پیادهسازی کند که این مشکل را برطرف کند.
پس مزایا چیست؟
مزایا چیست؟
مزایا، نتایج یا خروجیهایی هستند که کاربران امیدوارند با استفاده از محصول یا خدمت شما تجربه کنند – دلیل اصلی که یک مشتری احتمالی به یک مشتری واقعی تبدیل میشود.
اگرچه ممکن است به نظر متناقض باشد، اما مصرفکنندگان به ندرت به خاطر خرید چیزی خرید میکنند – آنها میخواهند مشکلات خود را حل کنند.
درست است که ممکن است وقتی به محصولات یا خدمات مبتنی بر آرزوها یا سبک زندگی میرسیم، همه چیز کمی پیچیده شود. چرا که مشکلاتی که انگیزه خرید چنین محصولاتی را ایجاد میکنند اغلب کمتر ملموس هستند. به عنوان مثال، وقتی شما لباسها یا لوازم جانبی یک طراح خاص را میخرید، به دنبال این هستید که بیشتر مورد توجه و تحسین قرار بگیرید، که این یک مشکل نامشهود است. با این حال، بهطور کلی این مفهوم همچنان معتبر است.
در اصل، مزایا میتوانند به عنوان دلیل اصلی که مشتری تصمیم میگیرد چیزی را که شما میفروشید بخرد، فکر شوند.
خلاصه: یک ویژگی چیزی است د رابطه با یک محصول یا خدمت، و یک مزیت چیزی است که کاربران میتوانند با آن انجام دهند یا به آن دست یابند.
چرا ویژگیها و مزایا اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند؟
همانند بسیاری از موارد در بازاریابی، دلیل اصلی که بسیاری از کسبوکارها ویژگیها و مزایا را با هم اشتباه میگیرند، به هدف بازمیگردد.
بازاریابها اغلب زمان زیادی را در بررسی مشکلات رایجی که بازارهای هدف آنها تجربه میکنند، صرف میکنند. از این رو، برای بازاریابها آسان است که فراموش کنند که برای افراد عادی، مزایای استفاده از محصول آنها ممکن است بلافاصله واضح نباشد.
به عبارت دیگر، فقط به این دلیل که شما میدانید چرا محصول شما زندگی مشتری ایدهآل شما را بهتر میکند، به این معنی نیست که آنها هم میدانند.
یک اشتباه رایج دیگر که بازاریابها مرتکب میشوند، مساوی کردن زمان و تلاشی است که برای توسعه یک ویژگی جدید صرف شده با اهمیت آن برای مصرفکنندگان. به همان اندازه که ممکن است سخت به نظر برسد، بیشتر مردم به شما، شرکت شما یا اینکه چند شب دیر به خانه رسیدهاید تا یک محصول را راهاندازی کنید، اهمیتی نمیدهند – آنها فقط به خودشان اهمیت میدهند.
این دلیل است که به فروشندگان تازهکار اغلب گفته میشود که “پنج کلمه جادویی” را به یاد داشته باشند هنگام تماس سرد با مشتریان: چه چیزی برای من در آن است؟ این سؤال هرگز از ذهن مشتری دور نمیشود، و باید تقریباً هر جنبهای از استراتژیهای بازاریابی شما را اطلاع دهد.
استفاده از ماتریس ویژگی-مزیت
اگر شما یک بازاریاب هستید، احتمالاً با اصطلاح “ماتریس ویژگی-مزیت” مواجه شدهاید. با وجود اینکه این اصطلاح ممکن است به نظر یکی از آن اصطلاحات وحشتناک جذاب به نظر بیاید که بسیاری از بازاریابها بهطور مشکوک به آنها علاقهمند هستند، ماتریسهای ویژگی-مزیت در واقع اسناد بسیار مفیدی هستند.
ماتریسهای ویژگی-مزیت به بازاریابها کمک میکنند تا اطمینان حاصل کنند که پیامهای آنها مداوم، مرتبط و قابل دسترسی برای کاربران نهایی است. این اسناد اغلب به صورت جداول قالببندی میشوند، با یک ستون برای ویژگیها، چند ستون دیگر برای مزایا و ستونهای اضافی برای نقاط دادههای پیام خاص یا فراخوانهای اقدام.
این ممکن است همه چیز به نظر گیجکننده و انتزاعی باشد اگر هرگز یکی را ندیدهاید، بنابراین بیایید نگاهی بیندازیم:
همانطور که میبینید، در ستون سمت چپ فضایی برای ویژگیهای مختلف محصول شما وجود دارد، در این مثال لیست شده از 1 تا 5. بعد، ما سه ستون میبینیم (“مزیت A”، “مزیت B” و “مزیت C”)، که در آنها میتوانید سه مزیت هر ویژگی را اضافه کنید. در نهایت، در ستون سمت راست، فضایی برای فراخوانهای اقدام مختلف شما وجود دارد.
استفاده از این قالب از ماتریس ویژگی-مزیت میتواند به شما کمک کند تا به سرعت و به آسانی هر یک از مزایای منحصر به فردی که توسط ویژگیهای محصول شما ارائه میشود را شناسایی کنید. این به نوبه خود میتواند نقشهبرداری پیام کلی را بسیار آسانتر کند، و اطمینان حاصل میکند که نه تنها بازاریابی بلکه تیمهای دیگر مانند محصول همگی در مورد آنچه به کاربران نهایی اعلام میشود، همنظر هستند.
قالبهای مختلف ماتریس ویژگی-مزیت بسیاری وجود دارد، اما مثال بالا یک مکان عالی برای شروع است اگر هرگز از یکی استفاده نکردهاید.
مثالهایی از بازاریابی مبتنی بر ویژگیها
بازاریابی خودرو
آگهیهای خودروهای جدید بهطور خیلی اغراق آمیز هستند. با آیتمهای بزرگقیمت، مانند خودروهای جدید، جای تعجب نیست – بالاخره مزایای داشتن یک خودرو، مانند حمل و نقل قابل اعتماد، چندان جذاب یا قانعکننده نیستند، صرفنظر از اینکه چقدر مهم هستند. به همین دلیل است که بسیاری از آگهیها و کمپینهای بازاریابی خودروها بهطور ذاتی مبتنی بر ویژگیها هستند (بازی کلمهای قطعاً منظور بود).
این استراتژی میتواند به خوبی کار کند، اگر ویژگیهای محصول شما واقعاً نوآورانه یا هیجانانگیز باشند. این همچنین کار میکند اگر مزایای این ویژگیها واضح باشند، همانطور که اغلب در تبلیغات خودروهای جدید دیده میشود.
نگاهی به تصویر زیر، گرفته شده از وبسایت اینفینیتی، بیندازید که ویژگیهای جدید تشخیص حرکت مدلهای جدید اینفینیتی را توضیح میدهد:
در تصویر بالا، میتوانید ببینید که اینفینیتی چگونه فناوری دوربین جدید خود و کاربردهای آن هنگام رانندگی را توضیح میدهد – اما هیچ ذکری از چگونگی مزایای این ویژگی برای راننده نمیشود. این به این دلیل است که مزایای ویژگیها ضمنی هستند؛ توانایی دیدن محیط اطراف خودرو از زوایای مختلف باعث میشود پارک موازی و جلوگیری از موانع بهطور قابل توجهی آسانتر شود، ایمنی کلی را بهبود میبخشد. خواننده نیازی به توضیح صریح درباره چگونگی مزایای این ویژگیها ندارد.
بازاریابی لوازم الکترونیکی
وقتی به بازاریابی مبتنی بر سبک زندگی میرسیم، صنایع کمی هستند که بهتر از صنعت الکترونیک مصرفی این کار را انجام میدهند. دستگاههای موبایل به ویژگیهای خود وابسته هستند، و محبوبیت عظیم ویدیوهای “باز کردن بسته” در یوتیوب (یک زیرفرهنگ آنلاین بسیار بزرگ که با اسباببازیها شروع شد و سپس به الکترونیک مصرفی منتقل شد) به ما میگوید که بازاریابی مبتنی بر ویژگیها میتواند اگر به خوبی انجام شود، شگفتیهایی ایجاد کند
شرکتهای کمی در جهان این مفهوم را بهتر از اپل درک میکنند، که در دهه گذشته هنر و علم بازاریابی مبتنی بر ویژگیها را به سطحی جدید بردهاست.
آیفونهای امروز ممکن است باریکتر، سبکتر و بهطور کلی “جذابتر” باشند (اگر با اعمال این نوع برچسب به یک تلفن راحت باشید)، اما آیفون ۷ امروز تقریباً مشابه با پیشینیان بسیار قدیمیتر خود است. بالاخره یک گوشی هوشمند، یک گوشی هوشمند است – آنها فقط میتوانند تا حدی کار کنند، و تفاوتهای واقعی بین نسخهها کم هستند. با این حال، اینجا جایی است که نبوغ رویکرد عمدتاً مبتنی بر ویژگیهای اپل به بازاریابی وارد بازی میشود.
با هر نسخه از دستگاه پرچمدار خود، اپل بهطور مداوم مشخصات اصلی آیفون را بهبود بخشیده تا آنها را بهطور فزایندهای قدرتمند کند بدون اینکه از حساسیتهای طراحی منحصربهفرد اپل کاسته شود. این تفاوت بین یک پردازنده ۱.۴ گیگاهرتز دو هستهای ARM v8 Typhoon (آیفون ۶) و یک تراشه A10 Fusion 64 بیتی با یک پردازنده همپردازش حرکتی M10 تعبیه شده (آیفون ۷) را برای طرفداران اپل بسیار مهم میکند.
اپل ممکن است بگوید که دستگاه جدیدش چقدر سریعتر است در برخی از مطالب بازاریابی خود، اما بهطور کلی، ویژگیها هستند، و نه مزایا، که در این کسبوکار اهمیت دارند.
بازاریابی مبتنی بر مزایا
حالا که دیدهایم ویژگیهای محصول چگونه میتوانند در یک کمپین بازاریابی نقش مهمی ایفا کنند، بیایید نگاهی به برخی از مثالهای بازاریابی مبتنی بر مزایا بیندازیم.
صنعت نرمافزار به عنوان خدمت (SaaS) یا “Software as a Service
به مدلی از ارائه نرمافزار اشاره دارد که در آن نرمافزارها به صورت آنلاین و از طریق اینترنت به مشتریان ارائه میشوند. در این مدل، مشتریان به جای خرید و نصب نرمافزار بر روی سیستمهای خود، به آنها از طریق وبسایتها و برنامههای آنلاین دسترسی دارند و معمولاً هزینه استفاده از این نرمافزارها را به صورت اشتراکی (ماهیانه یا سالیانه) پرداخت میکنند. این مدل مزایای زیادی مانند بهروزرسانیهای خودکار، دسترسی آسان و کاهش هزینههای اولیه نصب و راهاندازی دارد
صنعت نرمافزار به عنوان خدمت (SaaS) یا “Software as a Service، در سالهای اخیر به شدت رشد کردهاست. با مهاجرت شرکتهای نرمافزاری از مدلهای خرید مجوز یکباره به سمت توافقات مبتنی بر اشتراک، بسیاری از توسعهدهندگان نیز به سمت پیامرسانی مبتنی بر مزایا تغییر کردهاند.
Slack یک مثال عالی از این اصل در عمل است. پلتفرم ارتباطی فوقالعاده محبوب ممکن است مجموعهای از ابزارها و ویژگیهای مفید ارائه دهد که ارتباطات تیمی را بهبود میبخشد، اما نقطه فروش واقعی آن صرفهجویی در زمان است.
بسیاری از پیامرسانیهای Slack بر این تمرکز دارند که چگونه محصول میتواند بهرهوری و شفافیت را افزایش دهد، یک رویکرد کاملاً مبتنی بر مزایا. بله، صفحه ویژگیهای آن همه چیزهای جالبی که Slack میتواند انجام دهد را برجسته میکند، اما اگر شما در حال بررسی استفاده از یک پلتفرم ارتباطی جدید هستید، اطلاعاتی مانند آنچه در نمودارهای بالا است، چیزی است که واقعاً به دنبال آن هستید.
بسیاری از شرکتهای SaaS از پیامرسانی مبتنی بر مزایا در کمپینهای خود استفاده میکنند زیرا، همانند همه کسبوکارهای مبتنی بر خدمات، آنها میدانند که مردم به این نوع کسبوکارها مراجعه نمیکنند فقط به خاطر خودشان، بلکه به دلیل اینکه میخواهند مشکلات خاصی را حل کنند. به همین دلیل است که شما اغلب شرکتهای SaaS را میبینید که اطلاعات مبتنی بر ویژگیها را با پیامرسانی مبتنی بر مزایا ترکیب میکنند. این به شرکتهای SaaS اجازه میدهد تا بهطور همزمان ویژگیهای محصولات خود را برجسته کنند و توضیح دهند که چگونه این ویژگیها زندگی کاربران را بهتر خواهد کرد.
بازاریابی خدمات مالی
وقتی به بازاریابی مبتنی بر مزایا میرسیم، صنایع کمی هستند که از اهمیت آن آگاهتر از بخش خدمات مالی هستند. هیچکس به خاطر برندینگ یک حساب بانکی باز نمیکند – آنها به خاطر مزایایی که دریافت خواهند کرد، این کار را انجام میدهند، چه برنامههای پاداش نقدی یا APR کمتر در ترازهای کارت اعتباریشان.
شرکت پرداختهای موبایل Square (یک شرکت تابعه از American Express، نکتهای که بهزودی به آن باز خواهیم گشت) این اصل را بهطور عالی نشان میدهد. در اصل، Square به کسبوکارهای کوچک اجازه میدهد تا پرداختهای کارت اعتباری را بپذیرند – این به همین سادگی است. البته، این خدمت به شکلی قرار داده شده که تقریباً بهطور کامل بر روی مزایای کاربر متمرکز است، همانطور که در سراسر سایت Square میبینیم:
این یک مثال دیگر از ترکیب اطلاعات ویژگیهای محصول با پیامرسانی مبتنی بر مزایا است. کپی موجود در سراسر سایت Square از بسیاری از فعلهای قوی و فعال استفاده میکند، ترکیب شده با پیامرسانی قوی و اضطراری که بر سادگی استفاده از محصول و مزایای آن تاکید میکند.
یادداشت کوتاهی درباره سیگنالهای اعتماد به عنوان مزایا
کمی قبل، ذکر کردیم که Square یک شرکت تابعه از American Express است مهم است. این به این دلیل است که، مشابه با مزایای ضمنی ویژگیهای برجسته شده در مثال تبلیغ خودرو، سیگنالهای اعتماد نیز میتوانند هنگامی که بهعنوان مزایای ضمنی قرار داده شوند، فوقالعاده موثر باشند.
این اصل اغلب بهطور موثر در صنعت سفر و مهماننوازی استفاده میشود. شناسایی نام بسیار مهم است هنگام خرید آیتمهای بزرگقیمت مانند بستههای تعطیلات، و اگرچه ارتباط نام برند به خودی خود یک مزیت مشتری خاص نیست، اما مزایای ضمنی تجربه و منابعی که برندهای بزرگ و شناختهشده مانند خطوط هوایی و شرکتهای کارت اعتباری میتوانند ارائه دهند که شرکتهای کوچکتر اغلب نمیتوانند. به همین دلیل است که تاییدیهها از سازمانهایی مانند اداره بهتر کسبوکار بسیار مطلوب هستند (حتی اگر مزایای واقعی عضویت بسیار متفاوت باشد).
ویژگیها در مقابل مزایا در کپی رایتنیگ
تا کنون، باید روشن باشد که تمرکز بر مزایای محصولات یا خدمات شما میتواند بهطور قابل توجهی موثرتر از برجسته کردن ویژگیهای آن باشد. اما این چگونه به نوشتن متن تبلیغات شما مرتبط می شود. بیایید نگاهی به دو تبلیغ واقعی بیندازیم تا نشان دهیم چگونه تمرکز بر مزایا میتواند بسیار قویتر از برجسته کردن ویژگیها باشد.هر دو تبلیغ زیر به من پس از وارد کردن جستجوی “نرمافزار حسابداری” در گوگل نشان داده شدند (با استفاده از یک جلسه مرور خصوصی برای حذف اطلاعات هویت مرورگر منحصر به فرد). این اولین تبلیغ است:
QuickBooks قطعاً یکی از بهترین نرمافزارهای حسابداری موجود در بازار است. با این حال، در این تبلیغ برندسازی زیادی وجود ندارد، از دست دادن فرصتی برای استفاده از شناسایی نام برند بالقوه.
عنوان نیز نیاز به کار دارد. شخصاً، من به دنبال “مقایسه ویژگیهای محصول” نیستم زیرا این بلافاصله پیشنهاد میدهد که کار بیشتری بر عهده من است تا یک محصول را پیدا کنم که نیازهای من را برآورده کند.
خط اول متن تبلیغ نیز خیلی قانعکننده نیست – من انتظار دارم که همه نرمافزارهای حسابداری “کسب و کار من را در یک مکان مدیریت کنند”، حداقل در این زمینه – و نه متن پیشنهاد به من “دریافت یک دوره آزمایشی 30 روزه” یا “اکنون ثبت نام کنید!” سیگنال اعتماد در خط دوم متن نیز بهویژه قانعکننده نیست.
حالا بیایید نگاهی به تبلیغ دیگر بیندازیم:
Paychex یکی دیگر از بازیکنان بزرگ در فضای نرمافزار حسابداری است، چیزی که عنوان با شامل کردن نام برند در کپی و وعدههایش برای کمک به کاربران “بیشتر دستیابی کنند” تقویت میکند. همچنین، شامل کردن صفت “بدون تلاش” در عنوان یک شروع بسیار قوی است.
با این حال، آنچه که ما بیش از همه علاقه داریم متن واقعی تبلیغ است. نگاهی بیندازید – شش از هشت نکته ذکر شده در متن تبلیغ مبتنی بر مزایا هستند، تاکید بر سادگی استفاده که Paychex ارائه میدهد، در دسترس بودن پشتیبانی مشتری آن و امنیت محصول، در میان دیگر مزایا. برای انصاف، سیگنال اعتماد زیر متن اصلی این تبلیغ نیز خیلی قانعکننده نیست، اما این در این مثال اهمیت کمتری دارد، زیرا تبلیغ قبلاً بر روی مزایای که ممکن است مشتریان را به کلیک کردن ترغیب کند، تمرکز کردهاست.
مهم است که توجه داشته باشید که بدون دادههای تبدیل واقعی، نمیتوان دانست که کدام یک از این دو تبلیغ موثرتر است – ممکن است تبلیغ QuickBooks بسیار خوب تبدیل کند. با این حال، از نظر نظری، دشوار است که انکار کنیم تبلیغ Paychex بهطور قابل توجهی جذابتر است زیرا عمدتاً بر روی مشکلات رایج که کاربران احتمالاً به دنبال حل آنها هستند تمرکز کرده و از زبان قانعکننده برای جذب تمایل کاربران برای حل این مشکلات استفاده میکند.
اگر مطمئن نیستید که رویکرد مبتنی بر ویژگیها یا مزایا برای کمپینهای شما مناسب است، آزمایشهای A/B آماری قابل توجه انجام دهید و به کاربران خود اجازه دهید به شما بگویند چه چیزی میخواهند – سپس بر اساس آن عمل کنید.
جمع بندی
همانطور که دیدهایم، بازاریابی مبتنی بر ویژگیها میتواند – و میکند – برای برخی کسبوکارها و خطوط محصول خوب عمل کند. با این حال، برای بسیاری از کسبوکارهای کوچک، شناسایی و برجسته کردن اینکه چگونه محصولات و خدمات آنها میتوانند زندگی مشتریان خود را بهبود بخشند، اغلب استراتژی بسیار قویتری است، از اولین تبلیغ یک کمپین تا کپی استفاده شده در وبسایت.
با این حال، اگر پنج کلمه جادویی را به یاد داشته باشید – “چه چیزی برای من در آن است؟” – سخت است که با پیامرسانی و موقعیتیابی خود اشتباه کنید. مثل همیشه، با ایدهها یا مثالهایی از کمپینهایی که این تمایز مهم را درست به دست میآورند، با من در نظرات تماس بگیرید.
نویسنده: دن شووان
منبع اصلی مقاله: Features vs. Benefits: Here’s the Difference & Why It Matters